به عبارت دیگر، زمانی که میدانیم کیمه نقش مهمی در ارتقاء فنون ورزشی دارد
باید اقدام به تمرینهای بیشتر کرد و همراه با تمرین، پرسش
فوق را نیز سرلوحه عمل و تمرینهای کاراته قرار داد. در آخرین بخش از نوشتارهای
تحلیلی در مورد کیمه این موضوع دوباره تاکید میشود که
تنفس صحیح با ایجاد نظم درونی و انظباط ذهنی به دست میآید که در نهایت نقش
موثری در ایجاد واکنشهای درست و واقعی ایفا میکند.
منتهی چنین اتفاقی و پیش نیاز رسیدن به کیمه اصولی فقط تمرین و ممارستهای فراوان است.
در مقاطعی، تقلید از کیمه بسیار رواج یافته بود و همچنان نیز این مساله در حد زیادی دیده میشود.
درواقع گروهی از کاراته کاها به جای آن که دم و بازدم صحیح را در کاراته به نظم در آورند
و حرکتهای خود را با انظباط ذهنی و تنفسی همراه
سازند، با صداهای ناهنجار شاد میشوند و گمان میبرند که به کیمه دست یافتهاند در صورتی
که تقلید از تنفس درست نمیتواند حتی به اندازه
ذرهای جایگاه کیمه اصولی را پر کند. باید توجه کرد که چنین پدیدهای، یا همان شکل
گرفتن«تقلید از کیمه» در مواقعی حتی تا حدی پیش رفته و
رواج یافته است که به شکل یک روش در میان کاراته کاهای نامی درآمده است
اما آنها هیچ وقت نتوانستند درمقابل تحقیقات علمی، از تنفس غیر
اصولی خود و یا صداهای ناهنجاری که ربطی به تعامل ذهن و بدن ندارد، دفاع کنند.
هدف از نگارش مطالبی در مورد کیمه نیز بدون شک نشان دادن شفاف تفاوت میان
کیمه اصولی و غیر اصولی است که هر کدام از اینها نیز هدف و
مقصد مشخص خود را دارند. اگر در «کیمه تقلیدی» هدف تنها نمایش صداهای ناهنجار است
در کیمه اصولی هدف چیزی جز استفاده بهتر از
انرژیهای خاموش نیست که با دم و بازدم مناسب میتوان به آن دست یافت.
کیمه، قوای ذهنی، روحی و جسمی افراد را در اختیار هدف والایی قرار میدهد و
این امکان را برای کاراته کاها ایجاد میکند که با قدرت بیشتر به
تحولی خاص، سرشار از مفهوم، اندیشه کنند. برای همین باید زیاد خود را در معرض
این محک قرار دهیم که آیا توانستهایم به کیمه واقعی دست
یابیم یا فقط میخواهیم با صداها و صوتهای بازی کنیم و از ارتقاء روحی و ذهنی دور شویم؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: